سه‌شنبه، دی ۱۴، ۱۳۸۹

هراس از مردن در سرزميني كه قاتلان قدر مي بينند!

سلام . مطلب زير از وبلاگي با آدرس
http://moh1979.blogfa.com/post-269.aspx
به نام امت حزب الله پیروان ولایت_دوستداران عقلانیت
برداشتم . انتقادي از يك اصول گرا به اصول گرايي ديگر كه در صدد شروع قتل هاي زنجيره اي ديگري است :

خط انحرافی در نامه قدیانی

اولش باید بگویم که می دانم که با نگارش این نقد بسیاری از دوستانم از من خواهند رنجید، و انان که مرا نمی شناسند شاید مرا ... خطاب کنند(نوش جانم) اما چه کنم که از روز اول که قلم به دست گرفتم برای خوشایند هیچ کس قلم نزدم الا حضرت حق.

هرچند که باید زودتر این مطلب را به نگارش در می آوردم لذا به دلیل فروکش جو موجود کمی تامل کردم تا نخست درباره این مطلب و نامه حاج حسین اقای قدیانی کمی بیشتر فکر کنم تا نوشته ام از روی احساسات نباشد.

خب من نیز از فیلتر شدن این سنگر جنگ نرم ناراحت شدم اما در این نامه به غیر از توهین و دستوری سخن گفتن یک تفکر بزرگ انحرافی وجود داشت که می تواند بلای جان این کشور شود(میگم حالا)

قدیانی عزیز قصد مقایسه شما را با هیچ کس ندارم اما خوب به مطالب زیر توجه کن:

“آقا” جز به حکمت سخن نمی رانند. میکروب را از بدن باید درآورد. یعنی باید کُشت. چرا شما هنوز سران فتنه را اعدام نکرده اید؟

به نظر شما رهبری به دنبال حذف فیزیکی این زباله های سیاسی است؟ اگر این طور است چرا ایشان در این رابطه توصیه ای نمی کنند، ایا حضرت عالی به شجاعت رهبری شک دارید؟

یادت نرفته است که اقا فرمود ما مواضع دو گانه نداریم ، اجازه بده عینا برایت نقل کنم: يك سؤالى هم در خلال صحبت بود، من اين را گاهى بيرون هم شنفته‌ام. ميگويند آيا ما هم بايد مثل رهبرى موضع بگيريم يا نه؟ خوب، رهبرى يك تكليفى دارد، ما يك تكليف ديگر داريم. ببينيد، نبادا كسى تصور كند كه رهبرى يك نظرى دارد كه برخلاف آنچه كه به عنوان نظر رسمى مطرح ميشود، در خفا به بعضى از خواص و خلّصين، آن نظر را منتقل ميكند كه اجراء كنند؛ مطلقاً چنين چيزى نيست. اگر كسى چنين تصور كند، تصور خطائى است؛ اگر نسبت بدهد، گناه كبيره‌اى انجام داده. نظرات و مواضع رهبرى همينى است كه صريحاً اعلام ميشود؛ همينى است كه من صريحاً اعلام ميكنم.

http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=9925&q

حاج حسین نکند که خدایی نکرده گناه کبیره کرده باشی.

و اما گفتی: لعنت بر من اگر یک بار دیگر خود را فرزند حاج احمد متوسلیان بدانم که قسم می خورم همین رکن یمانی را همین شکاف کعبه را که اگر بود، سر از بدن موسوی و زنش جدا کرده بود و آن کاری که قوه قضاییه شما، شهامت انجامش را ندارد، انجام می داد.

خوشا به غیرتت اما می دانی تهدید شما یعنی چه؟ یعنی نظام جمهوری اسلامی ایران نظام جور است اجازه بده بر خلاف شما کمی فقهی تر سخن بگویم: اجراى حدود از مناصبى است كه در مورد اجراي آن در عصر غيبت ميان فقهاى شيعه اختلاف نظر وجود دارد. برخي اجراي آن را فقط توسط امام معصوم مجاز مي دانند ولی نظريۀ مشهور، جواز اقامه حدود توسط فقهاء در عصر غیبت است. شيخ مفيد اجراي آن توسط فقهاء شيعه را در صورت تمكن پذيرفته است(مفید،810).

می دانی این حرف یعنی چه یعنی شما بدون اجازه حاکم شرع حدود را هم نمی توانی اجرا کنی هرچند که خود و 4 نفر از دوستانت به عینه عمل مترتب به حد را مشاهده کرده باشند!

شاید بپرسی حالا که چه؟

حسین انقلابی، این حرف بدان معنا است که اگر قرار باشد نوع ادبیات شما در جامعه اجرا شود می شود حکومت جنگل، شاید شریعتی هرگز دوست نداشت کسانی مبتنی بر عقاید وی دست به جنایت بزنند اما فرقان این کار را کرد ومطهری، مفتح، عراقی و... را از ما گرفت، ایا شریعتی این را می خواست؟

دوست من اگر شما خبرنگاری متعهد هستی سید مهدی هاشمی از نظر علمی مجتهد بود او فرمانده واحد نهضت های سپاه بود و بر مبنی حکم خود نه حاکم شرع افراد را اعدام انقلابی می کرد، آیا حشمت عالم یا عابد بود؟ او به زعم خود مفسد فی العرضی را نابود کرد.

دوست خوبم فرمودی: تف بر من. و اف بر شما که یک بار در رژیم شاه، در روزنامه اطلاعات، به امام، اهانت شد؛ آن زمان بیشتر سر و صدا شد؛ نخست انکه رژیم اسلامی را با دوران طاغوت مقایسه کردی یادت که هست ،نماز جمعه اقا را می گویم یادت هست ایشان نسبت به زیر سوال بردن تاریخ ۳۰ ساله کشور حتی از سوی دکتر عزیزمان چگونه گله کردند.

ادامه دادی: چون یک مشت خواص بی بصیرت، فقط چفیه را در سفر با رهبر و نه در خطر با ولایت به دوش می اندازند.

می دانی این حرف یعنی چه؟یعنی رهبری بازی خورده یعنی اقا نمیفهمیدند که چه کسانی دور ور ایشان را گرفتند، به راستی حسین جان تا چه حد رهبرت را توانمد ، مدیر، مدبر، شجاع و عادل می دانی؟

یعنی رهبری ممشات می کند؟ این حرف یعنی چه یعنی رهبری به خاطر منافع این افراد را از دور خود نمی راند؟

من نیز همچو تو بر ضعف دستگاه قضا معتقدم اما ایا باید برای اثبات این سخن امر و زید را به زیر سوال برد؟

ای وای بر من توف بر من و اوف بر تو گفتی: قوه قضاییه باید عده ای را مامور کند تا لااقل اجازه ندهند خواص بی بصیرت با رهبری عکس بگیرند و همسفری کنند. این که دیگر کف خواسته ما از شماست.

یعنی قوه قضائیه برای رهبر مملکت تعیین و تکلیف روشن کند یعنی همچو طفلی برای او بپا بگذارند که نکند با کسی عکس بگیرد، یعینی رهبری خودش تشخیص ندارد؟

تا به حال بر روی این مفاهیم فکر کرده بودی، نکند دوستیت حکایت دوستی خاله خرسه شود.

تهدید هایت را تکرار کردی و افزودی: این را هم جناب رئیس! مختصر و مفید بگویم؛ اگر شما با سران فتنه و با خواص بی بصیرت که به نظر ما از سران فتنه، منفورترند، تعارف دارید، ما در راه رهبرمان با احدی، حتی با خود حضرتعالی تعارف نداریم. قوه قضاییه بگوید سران فتنه را کی اعدام می کند؟ و اعلام کند که اگر در این کار گستاخی لازم را ندارد، ما حاضریم تک تک سران فتنه را رهسپار جهنم کنیم. آخر کاسه صبر ما لبریز شده است.

یادم رفت از قتل های زنجیرهای برایت سخن بگویم، یادت که هست آقایان فتوا داشتند اما شما همان فتوا را هم نداری و برای زندگی افراد تئوری می چینی!!

دیگر حتما سعید عسگر را فراموش نمی کنی، براستی اگر بر مبنی جو احساسی نوشته های شما محافل خصوصی تصمیم به حذف فیزیکی افراد بگیرند چه کسی باید پاسخگو باشد؟

بازهم باید به سخنان خورشید تابان اشاره کنم باید این را هم یادت بیاوری که اقا نقل به مضمون گفتند اگر من روزی به این تصمیم رسیدم که فردی باید نابود شود در همین تریبون نماز جمعه اعلام می کنم.(همچو ماجرای سلمان رشدی)

دیگر گفتی که: من کارمند جمهوری اسلامی نیستم که نظم این نظام مقدس ببندد دست و پایم را. من فرزند انقلاب اسلامی ام و کاری به اصول قانون اساسی ندارم.

با این سخنت نیز جمهوری اسلامی را از انقلاب منفک کردی انقلابی که خون داد تا جمهوری اسلامی باشد، بگذریم که قانون اساسی را هم فدای احساساتت کردی، ای کاش قبل از نگارش این نامه سخنان امام بزرگوار و حضرت اقا را مرور می کردی.

می خواستم بگویم که استاد، دل اقا خون است بیش از این چنگ بر زخم های آن نکش، اما چه سود که خود گفتی: لطف کنید و با ما چون شیوخ اهل نصیحت سخن نگویید. ما خود پیر شده ایم از بس در جوانی، پیرهن پاره کرده ایم. ما خود ذغال فروشیم.

برچسب‌ها: ,

0 نظر:

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]

<< صفحهٔ اصلی