یکشنبه، بهمن ۲۵، ۱۳۸۸

تفاوت از زمين تا آسمان است

.... از بهشتی پرسید؛ روحانی هم می‌تونه تو شورای شهر بره؟ گفت: روحانی همه جا می‌تونه بره به شرط اینکه علم اون رو داشته باشد نه اینکه تکیه‌اش به علوم حوزوی باشه .گفت: صرف روحانی بودن به فرد صلاحیت ورود به هر کاری رو نمیده
بنی‌صدر که فرار کرد زنش رو گرفتند. زنگ زد که زن بنی‌صدر تخلفی نکرده باید زود آزاد بشه ؛ آزادش نکردند. گفت با اختیارات خودم آزادش می‌کنم. بهشتی می‌گفت: هر یک ثانیه که در زندان باشه گناهش گردن جمهوری اسلامیه
الآن بهترین موقعیته، برای کمک به پیروزی انقلاب هم هست! نیت بدی هم که نداریم. آمار شهدای ١۵خرداد رو بالا می‌گیم، خیلی بالا، این ننگ به رژیم هم می‌چسبه
بهشتی بدون تعلل گفت: با دروغ می‌خواهید از اسلام دفاع کنید؟ اسلام با صداقت رشد می‌کنه نه دروغ
بهشتی اسم جوانی رو داده بود برای شورای صدا و سیما. گفته بودند ولی این مخالف شماست، کلی علیه شما دنبال سند بوده! گفت: او جویاست و کنجکاو. چه اشکالی دارد که سندی پیدا کند و مردم رو آگاه کند
- مترجم ترجمه کرد؛ «هیأت کوبایی می‌خواهند با شما عکس یادگاری بگیرند». همه ایستاده بودند تو کادر جز مترجم! پرسید مگه شما نمی‌آیی؟ گفت: همه می‌دونند من توده‌ایم، برای شما بد می‌شود. خندید؛ باید شما هم باشید، دقیقاً کنار من! کادر کامل شد
گفتند حالا که «مرگ بر شاه» همه‌گیر شده؛ شعار جدید بدیم. «شاه زنازاده است، خمینی آزاده است». آشفته شده‌بود. گفت: رضاخان ازدواج کرده، این شعار حرام است. از پلکان حرام که نمی‌شود به بام سعادت حلال رسید
رفته بودند سخنرانی، منافقین هم آدم آورده‌بودند. جا نبود. بیرون شعار می‌دادند. آخر سر گفتند، حاج آقا از در پشتی بفرمایید که به خلقیها نخورید. گفت: این همه راه آمده‌اند علیه من شعار بدهند. بگذارید چند «مرگ بر بهشتی» هم در حضور من بگویند. از همان در اصلی رفت
با بی‌ادبی بلند شد به توهین کردن به شریعتی. بهشتی سرخ شد و گفت: حق نداری راجع به یک مسلمان اینطور حرف بزنی. هول شدند و چند نفر حرف تو حرف آوردند که یعنی بگذریم. گفت: شریعتی که جای خود! غیر مسلمان را هم نباید با بی‌ادبی مورد انتقاد قرار بدیم
این خاطرات فقط برای چند دقیقه فکر کردن و کمی مقایسه مدافعان ! تندرو فعلی نظام و اسلام است با بزرگانی چون بهشتی .

3 نظر:

در ۷:۲۹ بعدازظهر, Anonymous بهی گفت...

سلام استاد امیدوارم حالتون خوب باشه الان یکی دوهفته کرج هستم و راست راستش دنبال کار میگردم تو کرمانشاه به دلایلی که خودتون میدونید نه کار هست نه میشه کار کرد البته اینجا قبلا یک کار به من پیشنهاد شده بود که این شد که اومدم کرج هر جور شده باید تا بعد از عید کارکنم البته الان نمیتونم یک چیزهایی رو توضیح بدم ولی در کل اگر نتونستم چند جلسه اول کلاستون رو حاضر باشم باهاتون تماس میگیرم

 
در ۱:۴۸ قبل‌ازظهر, Anonymous ناشناس گفت...

یاد و خاطره ی کسانی که باعث شوق مردم برای رسیدن به استقلال و آزادی و جمهوری اسلامی شدند و پیش از اجرای وعده های شان رفتند ، گرامی باد .

 
در ۱:۱۶ بعدازظهر, Anonymous راحله گفت...

صدای شمارو به کسانی که می شناسم می رسونم

 

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]

<< صفحهٔ اصلی