چهارشنبه، دی ۰۹، ۱۳۸۸

شربتي از لب لعلش نچشيديم و برفت

سلام
1. روز 6 دي ماه 88 مصادف با عاشورا پسر من بي جان به اين دنيا آمد و يا اينكه نيامده رفت . جوان تر كه بوديم ؛ با بهروز و يا فرزين يا ... به كلاس اساتيدي مي رفتيم . در يكي از اين كلاس ها استاد چند بار شعري را تكرار كرده بود و ما آنرا حفظ شده بوديم :
در كف شير نر خونخواره اي ........... غير تسليم و رضا كو چاره اي ؟
2. گاهي به ياد بحت هايي كه با مهندس طاهري داشتيم مي افتم . بحث هايي در مورد خسران و بطالت به دنيا آوردن يك انسان ديگر در اين دنيا و اصرار ما و انكار طاهري .
3. دنيا كلمه اي است عربي و هم خانواده با دني به معني پست و دون . چه زشت روي است دنيايي كه در آن بزرگان در انديشه ماندن بيشتر چنان مي كنند كه انسان از آمدن و آوردن در هراس مطلق باشد .
4. تلخ است اما هراسناك نيست . من در سرزميني زندگي مي كنم كه هيچ چيز ارزان نيست جز بهاي جان انسان .

برچسب‌ها:

31 نظر:

در ۱۰:۱۰ قبل‌ازظهر, Anonymous بیتا گفت...

سلام
بسیار زیبا دنیایمان را توصیف کردید . صحبتی برای گفتن باقی نگذاشتید .
موفق باشید.

 
در ۱۰:۲۲ قبل‌ازظهر, Anonymous ارشادی گفت...

ممنون ممنون ممنون یه دنیا ممنون

شنیدن خبر مرگ باغ دشوار است
ز باغ لاله خبرهای داغ بسیار است
در این کرانه که باران داغ می بارد
به چشم ما گل بی داغ کمتر از خار است

 
در ۱۰:۲۶ قبل‌ازظهر, Anonymous محدثه گفت...

سلام استاد صبح بخیر

متاسفم

صحرایی

 
در ۱۰:۳۲ قبل‌ازظهر, Anonymous ارشادی گفت...

وقتی جهان از ریشه ی جهنم
وادم از عدم
وسعی از ریشه های یءس می اید
وقتی که یک تفاوت ساده در حرف
کفتار را به کفتر تبدیل می کند
باید به بی تفاوتی وازه ها و وازه های بی طرفی مثل نان دل بست
نان را از هر طرف بخوانی نان است
امین پور

 
در ۷:۱۷ بعدازظهر, Anonymous تاراج گفت...

سلام با بت مورد اول واقعا" متاسفم ولی این را بدان که تاسف ماندن در این دنیا بسیار بیشتر است .
از ابتدای تاریخ تا کنون ما و امثال ما هیچ وقت نتوانسته ایم آنگونه که می خواستیم زندگی کنیم
وقتی تاریخ این سرزمین را می خوانیم از هر تلاشی برای بهتر زیستن دلسر می شویم و خود را محکوم به زندگی در زندان دنیا می بینیم و از ابتدای تولد به انتظار رهایی و مرگ می نشینیم
روزی حضرت سلیمان سیمرغ را بر درختی می بیند که قاه قاه می خندد. از او می پرسد چرا می خندی؟ سیمرغ پاسخ می دهد به این کودکان می خندم که بسیار ساده لوحانه برای من دام گسترده اند و می خواهند مرا اسیر دام خویش کنند .
سلیمان سیمرغ را ترک می گوید و می رود و بعد از چند ساعت دوباره از آن محل گذر می کند و سیمرغ را در دام کودکان می یابد . بسیار شگفت زده می شود و از سیمرغ می پرسد توکه هوشیار بودی و بر دامی که برایت گسترده بودند آگاهی داشتی . چه شد که اسیر شدی ؟
سیمرغ پاسخ می دهد به خدای تعالی قسم که که دنیا در نظرم چنان تیره و تار گشت که جز در داخل این دام هیچ نقطه روشنی نیافتم .

 
در ۷:۵۵ بعدازظهر, Anonymous مریم گفت...

سلام شب به خیر . بهتون تسلیت میگم استاد .امیدوارم شما و خانمتون سلامت و خوشبخت باشید . وقتی شنیدم خیلی متأثر شدم. بازم تسلیت و آرزوی سلامتی شما رو از خداوند بزرگ خواستارم.

 
در ۱۲:۱۷ قبل‌ازظهر, Anonymous (بهی) گفت...

سلام استاد عزیزم نمی دونم دراین روزها چه بگویم چه بنویسم چه بی اندیشم وچه... و چگونه به زیستن و صرفا کلمه زیستم ادامه دهم .

دوشب قبل وقتی این مطلبتون روخوندم واقعا بسیار شوکه وناراحت شدم چند ساعتی درافکارخویش غوطه ور شدم وثانیه هایی جسارت کردم وخودم روسعی کردم جای شمابگذارم وچهاربیت نمیشه اسمش رو شعر گذاشت چون من همیشه تاکیدکرده ام که هیچ وقت ادعای شاعری نداشته ام ولی درهرصورت جسارت کردم و این چهار بیت رو نوشتم امیدوارم باعث ناراحتی شما نشه این چهار بیت رو تقدیم میکنم به شما استادعزیزم آقای فرهاد ابولفتحی.

چشم بر دنیا بسته بودی در زمین...........مگرچه دیده بودی تو از اهل زمین

چند صباحی بودی مهمان اهل خانه ام.............ولی امید بداشتم روزی شوی عشق پدر جانانه ام

گویا فرشته خوانده بودم من ازنزد خدا روی زمین...........که شوقی نداشت بماند آن فرشته بر روی زمین

حال که برگشتی تو بر دامان یار.....................سلام مبسوط مارا تو رسان برپروردگار.

(بهی)

برای شما و خانواده محترمتان از سمیم قلب آرزوی سلامتی میکنم.

 
در ۷:۵۵ قبل‌ازظهر, Anonymous يسنا گفت...

سلام:
استاد خسته نباشيد تسليت ميگم غم آخرتون باشه

 
در ۱۰:۲۴ بعدازظهر, Anonymous طلوع آبی گفت...

سلام استاد مثل همیشه مطالبت خوب و ارزشمند بود واستفاده بردیم همیشه سلامت و موفق باشی

 
در ۳:۰۴ بعدازظهر, Anonymous ناشناس گفت...

سلام استاد ببخشی من اول مطلبت متوجه نشدم خیلی متاسفم و تسلیت میگم سلامت و بردبار باشید.( از طرف طلوع آبی)

 
در ۴:۳۲ بعدازظهر, Anonymous محمد رامشی گفت...

باعرض سلام وخسته نباشید استاد گرامی ادرس وبلاگم را برایتان درج می کنم لطفاً در صورت امکان ملاحضه بفرماید موضوع تحقیق در مورد درس شما و یک موضوع درخصوص درس استاد بسامی در آن درج کرده ام با تشکر رامشی
http://smr7276.blogfa.com/

 
در ۴:۳۴ بعدازظهر, Anonymous مریم الوندی گفت...

سلام استاد خسته نباشین.
armaghaneeshgh.blogfa

 
در ۶:۱۲ بعدازظهر, Anonymous ناشناس گفت...

سلام خسته نباشید
از شما خواهش می کنم و در صورتی که می دانید شعری که پروین اعتصامی در مورد چادر گفته را یا بگویید یا آدرسی که بتوانم آن را پیدا کنم . بسیار سپاسگزارم

تاراج

 
در ۱:۰۶ بعدازظهر, Anonymous رضا سلیمان نوری گفت...

فرهاد جان فقط می تونم بگم این خواست خدابوده وحتما خیری درآن بوده است ،پس باید صبر کرد.
یاحق
رضا سلیمان نوری

 
در ۱۰:۳۵ قبل‌ازظهر, Anonymous مریم الوندی گفت...

سلام استاد خسته نباشین.ممنون میشم وبلاگمو ببینین
armaghaneeshgh.blogfa

 
در ۴:۵۴ بعدازظهر, Anonymous سونیا گفت...

سلام استاد تسلیت ما را هم بپذیرید

 
در ۶:۴۶ بعدازظهر, Anonymous نوشین زنگنه نیا گفت...

با سلام
جناب استاد ابوالفتحی
از دانشجو های شما هستم. لینک وبلاگمو براتون می فرستم.
www.biatoo.blogfa.com

 
در ۶:۵۷ بعدازظهر, Anonymous ناشناس گفت...

با سلام
جناب استاد ابوالفتحی
از دانشجو های شماهستم
خواستم لینک وبلاگمو براتون بفرستم
WWW.BIATOO.BLOGFA.COM

 
در ۱۲:۲۶ قبل‌ازظهر, Anonymous سعید کرمی گفت...

با سلام-خوشحالم که خود شما هستید-این چند ساله که من از شهرصحنه دور بودم اما خاطرات اون دوره رو فراموش نکردم.البته نسبت به اون سالها پیر شدم اما توی این آدرس(http://hamedbadami.blogfa.com/) دو تا ازعکسهای آخرین پست ویلاگ دوستم چهره من رو میتونید ببینید .راستش عکاسها از خودشون زیاد عکس ندارن.ضمنا اگه اینجا لایق شما باشه در لیست دوستانم قرارتون دادم امیدوارم با نظرات شما اینجا بهتر بشه-ارادتمند

 
در ۱۱:۱۳ قبل‌ازظهر, Anonymous ناشناس گفت...

اکنون تو با مرگ رفته ای و من اینجا تنها به این امید دم میزنم که با هر نفس گامی به تو نزدیک تر میشوم . این زندگی من است

 
در ۱۱:۱۳ قبل‌ازظهر, Anonymous منصورگروسی گفت...

درودی مجدد


اخرین پست شما را خواندم و دلم گرفت


امید ان دارم که بقای عمر شما باشد



و تک بیتی فی البداهه امد

که با ان از شما خدا حافظی میکنم


دعوی حق برسر دنیای دون

کس نکند جز که نماید زبون



پایدار مانید و شاد

 
در ۶:۰۵ بعدازظهر, Anonymous محمد حسن دایی چینی گفت...

سلام استاد واقعا متاسف شدم
امیدوارم شما وخانواده محترمتون سلامت باشید

 
در ۶:۰۵ بعدازظهر, Anonymous محمد حسن دایی چینی گفت...

سلام استاد واقعا متاسف شدم
امیدوارم شما وخانواده محترمتون سلامت باشید

 
در ۲:۵۶ بعدازظهر, Anonymous سعید رباعی گفت...

سلام استاد گرانقدر از شنیدن این خبر بسیار ناراحت شدم . خداوند صبر هر مصیبتی را قبل از بروز آن می فرستد . استاد جان اگر صلاح دانستید به وبلاگ این حقیر هم برای مطالعه پروژه درس افکار عمومی سری بزنید . متشکرم .سعید رباعی
http://758085.blogfa.com/

 
در ۲:۵۶ بعدازظهر, Anonymous سعید رباعی گفت...

سلام استاد گرانقدر از شنیدن این خبر بسیار ناراحت شدم . خداوند صبر هر مصیبتی را قبل از بروز آن می فرستد . استاد جان اگر صلاح دانستید به وبلاگ این حقیر هم برای مطالعه پروژه درس افکار عمومی سری بزنید . متشکرم .سعید رباعی
http://758085.blogfa.com/

 
در ۱۰:۵۱ قبل‌ازظهر, Anonymous ناشناس گفت...

با سلام
جناب استاد ابوالفتحی
تحقیقی که خواسته بودید آماده کردم.اونو تو وبلاگم گذاشتم
biatoo.blogfa.com
موفق باشید

 
در ۱۰:۵۳ قبل‌ازظهر, Anonymous نوشین زنگنه نیا گفت...

با سلام
جناب استاد ابوالفتحی
تحقیق که خواسته بودید رو تو وبلاگم گذاشتم
biatoo.blogfa.com

 
در ۶:۳۱ بعدازظهر, Anonymous سايه نادري گفت...

سلام استاد
سايه نادري هستم
دانشجو ترم چهارم روابط عمومي
تحقيق مربوط به درس افكار عمومي را در وبلاگ خودم گذاشتم آدرس وبلاگ
http://sayehnadery.blogfa.com/
ممنون مي شم چك كنيد
با تشكر

 
در ۱:۰۴ بعدازظهر, Anonymous ناشناس گفت...

سلام استاد وقت بخیر خیلی دوست دارم نظرتونو درباره وبلاگم بدونم البته مطالبم کمه بعداز امتحان کاملش میکنم.قول میدمrozitahaseli.blogfa

 
در ۱:۰۴ بعدازظهر, Anonymous ناشناس گفت...

سلام استاد وقت بخیر خیلی دوست دارم نظرتونو درباره وبلاگم بدونم البته مطالبم کمه بعداز امتحان کاملش میکنم.قول میدمrozitahaseli.blogfa

 
در ۱:۵۱ بعدازظهر, Anonymous nasrin گفت...

با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد محترم.
تحقیق اینجانب نسرین محبی آماده است و در طبق دستور خود شما در وبلاگم گذاشته شده است و برای اطلاع از مطلب گذاشته شده و دیدن آن برایتان پیغام گذاشته ام لطفا پس از دیدن طلاع دهید با تشکر .

 

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]

<< صفحهٔ اصلی