من كه مي دانم شبي عمرم به پايان مي رسد پس چرا عاشق نباشم
امروز اولين روز كاري من در سال 1389 است . چند دقيقه پس از حضور در اداره شنيدم كه يكي از همكاران فوت شده است . زير لب زمزمه كردم :
من كه مي دانم شبي عمرم به پايان مي رسد
پس چرا عاشق نباشم
برچسبها: آموزنده, انديشه, من و داستان هايم
11 نظر:
سلام عليكم بماصبرتم
خداوند به شما برادر گرامي سلامتي عطا فرمايد و روح این همكار عزیز سفر کرده را در جوار رحمت واسعه خود مأوا دهد.
بنده نيز خيلي متاسف شدم بيشتر بخاطر اينكه براي تبريك عيد امسال تنبلي كردم و براي ديدنش پيش قدم نشدم .
ياعلي
سلام استاد موفق وسلامت باشيد كه دنياچنان پايدارنيست كه وابسته اش باشيم.
استاد نمی دونم ذخیره شد یا نه . مطلب جدید وبلاگمو ببینید.
سلام استاد با مطلبی از آثار باستانی استان خوزستان بروزم. از ابراز نظرتون خوشحال میشم.
سلام استاد
با دو مطلب اپم ومنتظر شما
جواهری پور
سلام من كه قابل نيستم
اي خالو قربان به فدايت شود
ايشاالله صد( نه صدوبيست)(نه صدوبيست كمه) هزار سال زنده باشي كاك فرهاد
من که می دانم شبی عمرم به پایان مرسد پس چر عاشق نباشم ...............
به گفته شکسپیر گلی را که فردا بر مزارم مینهی امروز به دستم ده
سایه ها نتیجه ی پشت کردن دیوارها به آفتابند گستاخی دیوارها را تقلید نکنیم تا آفتابی بمانیم.
سلام استاد
آپ هستم و منتظر حضور گرم و مهربان شما
سلام استاد
با ( نقد فیلم زندگی شیرین - بوسه بر آب - جایزه نوبل ) به روزم
سلام استاد
تسلیت عرض می کنم
******************************
پروردگارا ! به من آرامش ده ، تا بپذیرم آنچه را که نمی توانم تغییر دهم. دلیری ده ، تا تغییر دهم آنچه را می توانم تغییر دهم . بینش ده ، تا تفاوت این دو را بدانم . مرا فهم ده ، تا متوقع نباشم دنیا و مردم آن مطابق میل من رفتار کنند.
سلام استاد خسته نباشید با یه سری عکسای جالب آپم خوشحال میشم قدم های سبزتون رو به کلبه تنهایی هام بذارید . مرسی
ارسال یک نظر
اشتراک در نظرات پیام [Atom]
<< صفحهٔ اصلی