سه‌شنبه، خرداد ۱۱، ۱۳۸۹

مرگ

«نمي دانم پس از مرگم چه خواهد شد . نميخواهم بدانم كوزه گر از خاك اندامم چه خواهد ساخت . ولي بسيار مشتاقم كه از خاك گلويم سوتكي سازد . گلويم سوتكي باشد به دست كودكي گستاخ و بازيگوش . و او يكريز و پي در پي دم گرم خودش را در گلويم سخت بفشارد . و خواب خفتگان را آشفته تر سازد بدين سان بشكند دايم سكوت مرگبارم را ».

برچسب‌ها: , ,

21 نظر:

در ۷:۴۴ بعدازظهر, Anonymous فریدون تاهنده گفت...

سلام . لیتوگرافی به معنی عکاسی صنعتی میباشد و همچنین به مادر صنعت چاپ هم اتلاق میگردد .
اصل مطلب در این جا رنگ و چگونگی تولید آن میباشد که بهر حال چشمان شما هر رنگی را که در طبیعت
میبیند (شاید بینهایت رنگ ) در حقیقت از سه رنگ اصلی تشکیل شده است که عبارت است از ابی ، قرمز ، و زرد و
نیز ترکیب مقادیر مساوی از این سه رنگ رنگ مشکی بدست میدهد ،( cmyk ) مخفف این چند رنگ میباشد و همچنین به یک پروتکل مدیریت رنگ اطلاق میگردد که در اروپا و نیز ایران از این فرمت در چاپ افست استفاده میگردد .
حال به زبان ساده باید گفت مراحل کار در لیتوگرافی به سه بخش تقسیم میگردد 1. عکاسی از یک ارژینال که خودش داستان مفصلی دارد ولی اصل مفهوم لیتوگرافی هم در همین مرحله اتفاق میافتد ، یعنی با توجه به توضیح رنگ ما
از یک نمونه مثلاً رنگی با استفاده از فیلتر ( فیلتر قرمز برای تفکیک رنگ آبی ، فیلتر سبز برای تفکیک رنگ قرمز ، و فیلتر آبی برای رنگ زرد و مجموع سه فیلتر برای رنگ مشکی ) چهار عدد نگاتیو اولیه تهیه میکنیم . سپس از این نگاتیو ها با استفاده از فیلم مخصوصی به نام ترام ( شرح ترام خودش بسیار مهم بوده که به اختصار بگویم نقش همان پیکسل را بازی میکند ، و برای در آوردن نرمال وکنتراست اثر عکاسی شده یا همان سایه و روشن و همچنین
مقادیر غلضت یک رنگ در یک اینچ مربع بکار میرود ) چهار فیلم پزتیو یا مثبت تهیه میشود ، سپس این فیلم ها را در مرحله بعد مونتاژ نموده ودر مرحله آخر برای هر رنگ یک زینگ تهیه میشود . حال با اختراع اسکنر در حقیقت این سیستم کار از آنالوگ به دیجیتال تبدیل شده که هم در دقت وهم در سرعت و هم در هزینه یک انقلاب در این رشته
به وجود آورد ، سپس پلیت ستر اختراع شد که این هم یعنی مرگ لیتوگرافی سنتی که با آن مرحله گرفتن فیلم هم اوت و در نتیجه باعث بهینه شدن کل سیستم گردید و در آخر چاپ افست دیجیتال (DI ) که این یکی یعنی بهترین مدیریت رنگ و چاپ تواماً ، به هر حال دانستن اصول لیتوگرافی از اهم واجبات برای یک گرافیست وطراح است که تا
آن را نداند یعنی از چاپ هیچ نمیداند ، البته بعلت کمی فرصت مسایل بسیار مهمی را نتوانستم شرح دهم که اگه کنجکاوی بدانی پیغام بده تا بگویم .

و ترکیب مقادیر مختلف از این رنگ ها بینهایت رنگ بدست میدهد

 
در ۸:۵۵ بعدازظهر, Anonymous معمر گفت...

سلام استاد

من خلاصه کتاب موج سوم آلوین تافلر را در وبلاگ شخصی ام گذاشتم

 
در ۱۰:۲۱ قبل‌ازظهر, Anonymous ارشادی گفت...

سلام استاد مشکل وبلاگم برطرف شدلطفن دوباره بیاین

استاد کامنت یادتون نره
راستی اینم ادرس gmail من:

zahraershadi@gmail.com
email:

zahraershadi@ymail.com

 
در ۱۱:۲۸ قبل‌ازظهر, Anonymous يسنا گفت...

نميخواهم بدانم بعد مرگ من چه خواهد شد
نميخواهم بدانم كوزه گر از خاك اندامم چه خواهد ساخت
زهرجا بگذرد تابوت من غوغا به پا خيزد
چه سنگين ميرود اين مرده از بس آرزو دارد
سلام استاد خسته نباشيد:
اگه براتون زحمتي نيست وبلاگ منو مشاهده كنيد نتيجه فيلم ها رو توي وبلاگم گذاشتم

 
در ۹:۳۶ قبل‌ازظهر, Anonymous نسرين محبي گفت...

سلام استاد خسته نباشيد اگه براتون ممكنه به وبلاگ من سري بزنيد

 
در ۹:۴۰ قبل‌ازظهر, Anonymous يسنا گفت...

سلام استاد خسته نباشيد با عرض پوزش چون من ماموريت بودمنتونستم pdf را به خدمت شما برسانم به همين دليل با عرض شرمندگي cdرا به خانم محبي دادم به خدمت شما برساند

 
در ۱:۲۷ بعدازظهر, Anonymous عيد حيدريان گفت...

لام استاد افتخار بديد وبلاگ من را ببينيد
saeidhaydarian.blogfa.com

 
در ۱:۲۹ بعدازظهر, Anonymous عليرضا وفايي گفت...

يلام خسته نباشيد اين ادرس وبلاگمه
alirezavafai.blogfa .com

 
در ۷:۰۴ بعدازظهر, Anonymous معمر گفت...

سلام استاد
امیدوارم خوب و خرم باشید..
متاسفانه بطور تصادفی به مطلب نادرستی در مورد شما مطالعه کردم که جنبه حقیقت نداشت..

«به اطلاع ميرسانم اينجانب (ب ااف) كارمند استانداري كرمانشاه هستم و دو خبر در سايت كرمانشاه فيوز در خصوص يكي از همكارانمان بنام (فرهاد ابوالفتحي) درج شده كه مسائلي را در خصوص وي براي شما بازگو ميكنم ..»
بقیه اش را خودتان بخوانید..با عرض معذرت
از بچه ها می خواهم برای این مطلب جواب بنویسند..

کرکسهای سبز

 
در ۷:۲۵ بعدازظهر, Anonymous معمر گفت...

قبل از اینکه توفیق نصیب ام شود در کلاسهای شما حضور یابم بارها حرفهای دیگران را در مورد شما شنیده بودم..بسیار از شما بد می گفتند..حتی برچسب هایی به شما می زدند که از گفتن آنها شرم دارم ..البته یاد گرفته بودم که هیچوقت یک طرفه به قضاوت نکنم..نظرات دانشجویان دانشکده فرهنگ و هنر کرمانشاه را بررسی کردم ..پای صحبت هایشان نشستم ..به درددلهایشان گوش دادم، بارها و بارها از آنها سئوال می کردم که بهترین استاد شما کیست و چرا؟
یکی می گفت استاد بسامی دیگری می گفت استاد ابوالفتحی ، دیگری استاد کشاورز..
یکی از دانشجویان گفت استاد ابوالفتحی به ما می گفت شما نگران نمره نباشید..سعی کنید بینش خود را تغییر دهید..سعی کنید بزرگ شوید نه درشت ..
یکی می گفت استاد ابوالفتحی از ترم بعد درس گرفته..
ترم بهمن 1388 شروع شد .. بالاخره استاد ابوالفتحی را ملاقات کردیم..
از امام حسین (ع) می گفت و از درس های آزادگی اش..از بیان حرف حق ولو اینکه به ضرر ما تمام شود..از اینکه امام حسین از همه چیز اش گذشت ..ما از 5 نمره بگذریم..
از عقل می گفت ..از عرفان..از اخلاق و از راستگویی..
از منطق می گفت و از فلسفه..
خلاصه : من صحبت های آستاد ابوالفتحی را بیشتر قبول دارم..از نظر من ایشان یک انسان معتقد و مومن است..
کسانی قبل از این به ایشان تهمت های ناروا می زدند که عمدتاً انسان های مداح مومن و ... بودند..من اینگونه مسلمانی را قبول ندارم..
امیدوارم که خدا همه ما را ببخشد و به راه راست هدایت فرماید
آمین یا رب العالمین

 
در ۸:۴۳ بعدازظهر, Anonymous ناصر صمدی نجات گفت...

آدرس وبلاگ دانشجو ناصر صمدی نجات :
www.naser-samadinejat.blogfa.com

 
در ۷:۵۰ بعدازظهر, Anonymous ناشناس گفت...

سلام استاد. خسته نباشید
لطفا از وب بنده دیدن بفرمایید.
مممنون .
مهدی شهسواری
دانشجوی روابط عمومی

 
در ۸:۴۲ قبل‌ازظهر, Anonymous يسنا گفت...

به نام مرگ
كه ابدي و انكار ناشدني است
و پايان دهنده ي آغازه هر پليدي
لمس ميكنم
ناگفته هاي درونم را
آزار دهنده و سخت
و من ...
نه ياري مقابله دارم و نه طاقت تحمل
حس ميكنم ...
ضربانهاي سنگين قلبم را
و من ...
چقدر خسته ام

 
در ۸:۴۸ قبل‌ازظهر, Anonymous يسنا گفت...

« بر سنگ قبر من بنويسيد خسته بود »
« اهل زمين نبود نمازش شکسته بود »
« بر سنگ قبر من بنويسيد شيشه بود »
« تنها از اين نظر که سراپا شکسته بود »
« بر سنگ قبر من بنويسيد پاک بود »
« چشمان او که دائما از اشک شسته بود »
« بر سنگ قبر من بنويسيد کل عمر »
« پشت دري که باز نميشد نشسته بود »
« بر سنگ قبر من بنويسيد خسته بود »

 
در ۱:۱۴ بعدازظهر, Anonymous فخرالزمان گفت...

سسلام.استادلطفابه وبلاگ من سری بزنید .من خیلی ناشیانه وبلاگم را درست کردم .امیدوارم حوصله شمارا سرنبرد.لطفا نظر هم بدهید

 
در ۱:۲۷ بعدازظهر, Anonymous محمد رامشی گفت...

با عرض سلام استاد ادرس وبلاگم را برایتان نوشتم لطفاً محبت کرده و نظرتان را مرقون فرمائید
با تشکر رامشی
http://smr7276.blogfa.com/

 
در ۸:۴۴ قبل‌ازظهر, Anonymous افشار گفت...

سلام استاد

ازمرگ چه انديشي چون جان بقا داري//
در گور كجا گنجي چون نور خدا داري//
براي انسان "فهميده وباكمالات مرگ زماني رخ ميدهد كه در ناداني وتاريكي از فهم و شعورو باشد

 
در ۱۰:۱۱ قبل‌ازظهر, Anonymous تاراج گفت...

سلام .
نظر آقاي معمر را خواندم و تحت تاثير قرار گرفتم . حق با ايشان است . شما برتر از يك استاد بوديد . مطالبي كه سر كلاس بيان مي كرديد بيشتر از يك درس بود . مهمترين چيزي كه از شما ياد گرفتيم اين بود كه ما هيچي نيستيم و براي بودن خيلي تلاش لازم است .

 
در ۸:۰۰ قبل‌ازظهر, Anonymous معمر گفت...

یه نوشته در یه گوشه ای از این دنیای مجازی !



از مردم دنيا سوالي پرسيده شد و نتيجه آن جالب بود سؤال از اين قرار بود:

نظر خودتان را راجع به راه حل كمبود غذا در ساير كشورها صادقانه بيان كنيد ؟

جالب اينکه كسي جوابي نداد .

چون در آفريقا كسي نمي دانست " غذا " يعني چه ...

در آسيا كسي نمي دانست " نظر" يعني چه ...

در اروپاي شرقي كسي نمي دانست " صادقانه " يعني چه ...

در اروپاي غربي كسي نمي دانست " كمبود " يعني چه ...

و در آمريكا كسي نمي دانست " ساير كشورها " يعني چه ...

 
در ۲:۵۱ بعدازظهر, Anonymous ناشناس گفت...

اقای ابوالفتحی دوسال استاد اینجانب بوده-ازایشان باشهامت تر وپاک تروباصداقت تردرعمرم ندیده ام-خداوند نگهدارشان باد.

 
در ۲:۳۶ بعدازظهر, Anonymous ناشناس گفت...

...ما از نظر خرقه پوشان بسته ایم
دل به مهر باده نوشان بسته ایم
جان بکوی می فروشان داده ایم
در به روی خود فروشان بسته ایم
بحر طوفان زا دل پر جوش ماست
دیده از دریای جوشان بستهایم
اشک غم در دل فرو ریزیم ما
راه بر سیل خروشان بسته ایم
بر نخیزد ناله ای از ما رهی
عهد الفت با خموشان بسته ایم

 

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]

<< صفحهٔ اصلی