پنجشنبه، مهر ۲۲، ۱۳۸۹

مشكوكم

من به آمار زمین مشکوکم!!!!
اگر این شهر پر از آدم هاست
پس چرا این همه دل ها تنهاست؟؟؟

برچسب‌ها: ,

3 نظر:

در ۹:۰۲ قبل‌ازظهر, Anonymous آریانا گفت...

تا بال وپر عمر به رنگ هوس است
از اوج سرازیر شدن یک نفس است
آن لحظه که بال زندگی می شکند
در چشم پرنده آسمان هم قفس است

 
در ۷:۵۳ بعدازظهر, Anonymous ناشناس گفت...

راستی چرا ادما تنهایند؟این تنهایی از اول بوده یا زاییده ی دنیای مدرنه؟این همه بیماری وافسردگی از برای چیست در حالی که وضع مردم بهتر از گذشته است؟یکی دلخوش وشاد در پیرامون خود نمی بینیم شما که استاد ارتباطات هستی دلیل این مسئله را چه میدانی؟

 
در ۱۰:۳۹ قبل‌ازظهر, Anonymous تاراج گفت...

سلام

از سر بيكاري و نه كنجكاوي نظرات دانشجوياني كه براي شما كامنت گذاشته بودند مي خواندم و يك نظرهم به وبلاگشان مي انداختم . مطلبي توجه من را به خودش جلب كرد . مطلبي كه در زير آمده خطاب به شما بوده است .
(( الگویی شایسته که به من آموخت:انسانیت در عزت وشرف خویشتن فرد است.اعتماد به نفس داشته باشم وافتخار کنم به بودن آنچه که هستم و پایبند باشم به اعتقادات وارزشهایم. ))

اين دقيقا" مخالف برداشتي است كه من از آموخته هايم در مورد مطالب شما دارم و يادم مي آيد در اين رابطه كامنتي با اين مضمون برايتان قبلا" نوشته بودم .
(( مهمترين چيزي كه من از شما ياد گرفتم اين است كه ما هيچي نيستيم و براي بودن تلاش زيادي لازم است ))
و اين كه شما از ما خواستيد كه پنجره را بگشاييم و هر انچه كه در اطراف ما وجود دارد ببينيم و متكي به داشته هاي خود نباشيم .

براي من كه جالب بود دو نفر سر يك كلاس برداشت هاي كاملا" متضاد و متفاوتي با هم از گفته هاي شما داشته باشند .

 

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]

<< صفحهٔ اصلی