یکشنبه، آبان ۰۲، ۱۳۸۹

شير و شوكران ؛ ميخ و ميخ طويله

ازآجيل سفره عيد
چند پسته لال مانده است
آنها که لب گشودند؛خورده شدند
آنها که لال مانده اند ؛مي شکنند
دندانساز راست مي گفت:
پسته لال ؛سکوت دندان شکن است !

من تعجب مي کنم
چطور روز روشن
دو ئيدروژن
با يک اکسيژن؛ ترکيب مي شوند
وآب ازآب تکان نمي خورد!

پزشکان اصطلاحاتي دارند
که ما نمي فهميم
ما دردهاي داريم که آنها نمي فهمند
نفهمي بد دردي است
خوش به حال دامپزشکان!

بهزيستي نوشته بود:
شير مادر ،مهر مادر ،جانشين ندارد
شير مادر نخورده،مهر مادر پرداخت شد
پدر يک گاو خريد
و من بزرگ شدم
اما هيچ کس حقيقت مرا نشناخت
جز معلم عزيز رياضي ام
که هميشه ميگفت:
گوساله ، بتمرگ!

شير مادر، بوي ادكلن مي‌داد
دست پدر، بوي عرق
(گفتم بچه‌ام نمي‌فهمم)
نان، بوي نفت مي‌داد
زندگي، بوي گند
(گفتم جوانم نمي‌فهمم)
حالا كه بازنشسته‌ شده‌ام
هر چيز، بوي هر چيز مي‌دهد، بدهد
فقط پارك، بوي گورستان
و شانه تخم مرغ، بوي كتاب ندهد!

با اجازه محيط زيست
دريا، دريا دکل مي‌کاريم
ماهي‌ها به جهنم!
کندوها پر از قير شده‌اند
زنبورهاي کارگر به عسلويه رفته‌اند
تا پشت بام ملکه را آسفالت کنند
جه سعادتي!
داريوش به پارس مي‌نازيد
ما به پارس جنوبي!

نيروي جاذبه
شاعران را سر به زير كرده است
بر خلاف منج‍ّمها كه هنوز سر به هوايند
تمام سيبها افتاده‌اند
و نيوتن، پشت وانت
سيب‌زميني مي‌فروشد
آهاي، آقاي تلسكوپ!
گشتم نبود، نگرد نيست!

مثل روزنامه‌ها، اول همه را سر كار مي‌گذارند
بعد آگهي استخدام مي‌زنند
بچه‌هاي وظيفه، يا شاعر شده‌اند يا خواننده!
خدا را شكر در خانه ما، كسي بيكار نيست
يكي فرم پر مي‌كند، يكي احكام مي‌خواند
يكي به سرعت پير مي‌شود
و آن يكي مدام نق مي‌زند:
مرده‌شور ريختت را ببرد
چرا از خرمشهر، سالم برگشتي؟

تعطيلات نوروز به کجا برويم
پدر از بي‌پولي گفت و قسط‌هاي عقب‌مانده
مادر از سختي راه و بي‌خوابي و ملافه و حمام
ساعت شد 12 نصف شب
گفتيم برويم سر اصل مطلب
يکي گفت برويم شيراز
ديگري گفت نه‌خير مشهد
ساعت شد 5 صبح
مادر گفت بالاخره کجا برويم
پدر گفت برويم بخوابيم!

جهان در اول دايره بود
بعد از تصادف با يک کفشدوزک
ذوزنقه شد
تا در چهار گوشه ناهمگون آن بنشينيم
و براي هم پاپوش بدوزيم!
و شانه تخم مرغ، بوي كتاب ندهد!

من تعجب مي کنم
به گزارش خبرگزاري پارس
ميراث فرهنگي به وزارت نيرو پيوست
بانک پاسارگاد- شعبه تخت جمشيد
وام ازدواج مي دهد
استخر,نام سابق دشت مرغان است
به همت کارشناسان داخلي
مقبره کوروش به جکوزي مجهز مي شود
شعار هفته: آب آباداني ست – نيست !

رخش،گاري کشي مي کند
رستم ،کنار پياده رو سيگار مي فروشد
سهراب ،ته جوب به خود پيچيد
گردآفريد،از خانه زده بيرون
مردان خياباني براي تهمينه بوق مي زنند
ابوالقاسم براي شبکه سه ،سريال جنگي مي سازد
واي...
موريانه ها به آخر شاهنامه رسيده اند!!

اين پارک پارکينگ مي شود
اين درخت ،تير برق
اين زمين چمن ، آسفالت
و من که امروز به اصطلاح شاعرم
روزي يک تکه سنگ مي شوم
با لوح يادبودي بر سينه
درست،وسط همين ميدان

مواظب وسايلتون باشين!
من بودم و جمشيد و يک پادگان چشم قربان!
از سلماني که برگشتيم سرباز شديم
در تخت هاي دوطبقه،
خوابهاي مشترک ديديم
يک روز که من نبودم
تخت جمشيد را غارت کرده بودند!

شب خيرات
مادر ،يک ريز
دعاي باران خواند
نزديک هاي صبح
رود کنار خانه پر شد
از روي پل گذشت
يواشکي به اتاق رفت
پدر غسل ارتماسي کرد
مادر ادامه داد:
واجِب قريه اِلي ا...
و ما به خير و خوشي يتيم شديم!

در راه کشف حقيقت
سقراط به شوکران رسيد
مسيح به ميخ و صليب
ما نه اشتهاي شوکران داريم
نه طاقت ميخ و صليب
پس بهتر است بجاي کشف حقيقت
برگرديم و کشکمان را بسابيم!

صفر را بستند
تا ما به بيرون زنگ نزنيم
از شما چه پنهان
ما از درون زنگ زديم!

برچسب‌ها: , ,

7 نظر:

در ۱:۱۲ بعدازظهر, Anonymous عادل گفت...

پسته لال ؛سکوت دندان شکن است !
!!!
. ...و

 
در ۳:۵۷ بعدازظهر, Anonymous راحله گفت...

مگر زلزله 8 ریستری شما ما را تکان دهد

 
در ۸:۰۶ قبل‌ازظهر, Anonymous تاراج گفت...

اين مطلب را چند بار خواندم و ازش پرينت گرفتم . فوق العاده بود

 
در ۸:۵۰ قبل‌ازظهر, Anonymous آریانا گفت...

از شما چه پنهان ، ما از درون زنگ زده ایم ......

 
در ۳:۱۹ بعدازظهر, Anonymous سپیده گفت...

ممنون که به من سر زدید از غلط دیکته که گرفتید هم ممنون . شما بیایین پیشمون چون ما هم دلمون تنگ شده و منتظریم.

 
در ۶:۵۹ بعدازظهر, Anonymous بهادر گفت...

"حقایق را بگویید، مردم را آگاه کنید و مطمئن باشید کشته خواهید شد. (ولتر نویسنده فرانسوی)"

 
در ۱۱:۳۹ بعدازظهر, Anonymous سیروس.م گفت...

درود بر شما
خیلی جالب بود
امروز تو دانشگاه ذکر خیر شما بود..سر کلاس استاد کشاورز .. این ترم جای شما تو دانشگاه خالی است.
موفق باشید

 

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]

<< صفحهٔ اصلی