چهارشنبه، دی ۰۹، ۱۳۸۸

شربتي از لب لعلش نچشيديم و برفت

سلام
1. روز 6 دي ماه 88 مصادف با عاشورا پسر من بي جان به اين دنيا آمد و يا اينكه نيامده رفت . جوان تر كه بوديم ؛ با بهروز و يا فرزين يا ... به كلاس اساتيدي مي رفتيم . در يكي از اين كلاس ها استاد چند بار شعري را تكرار كرده بود و ما آنرا حفظ شده بوديم :
در كف شير نر خونخواره اي ........... غير تسليم و رضا كو چاره اي ؟
2. گاهي به ياد بحت هايي كه با مهندس طاهري داشتيم مي افتم . بحث هايي در مورد خسران و بطالت به دنيا آوردن يك انسان ديگر در اين دنيا و اصرار ما و انكار طاهري .
3. دنيا كلمه اي است عربي و هم خانواده با دني به معني پست و دون . چه زشت روي است دنيايي كه در آن بزرگان در انديشه ماندن بيشتر چنان مي كنند كه انسان از آمدن و آوردن در هراس مطلق باشد .
4. تلخ است اما هراسناك نيست . من در سرزميني زندگي مي كنم كه هيچ چيز ارزان نيست جز بهاي جان انسان .

برچسب‌ها:

یکشنبه، آذر ۲۹، ۱۳۸۸

باز آهنگ عزا از همه جا ميشنوم.

سلام.
1.محرم رسيده و نحوه مواجهه افراد مختلف با آن مختلف است . صرف نظر از اينكه ماهيت محرم از نظر تاريخي چيست و چرايي برپايي مراسم سنتي و غير سنتي حول آن چقدر مهم يا حقيقي است ؛ محرم فرصت خوبيست كه در كنار طبل و سنج و شلوغي هاي پر هياهو ؛ آنانكه در دل دسته جات سنتي جذابيت كافي نمي يابند ؛ زماني را براي انديشيدن به محرم و آنچه كه محرم را محور فعاليت بخش بزرگي از جامعه ايراني كرده است اختصاص دهند . محرم بازگويي دوباره داستان ايستادن در برابر زور و ستتا آنجا كه زندگي به عنوان شيرين ترين سرمايه و خانواده به عنوان مهمترين عامل تداوم و بقا را براي گريزاز ستم و زور مي توان وانهاد و جان را رهانيد . سخن در اين بارهزياد است و دردسر سخن گفتن از امام حسين در اين روزها زيادتر ! تنها اشاره كنم كه اين روزها سخنراني هاي شريعتي در اين مورد را گوش ميدهم . سايتي كه سخنراني هاي شريعتي را ارايه ميكند ( البته رايگان مي شود دانلود كرد ) آدرسش اينه :
http://mohsen6558.parsaspace.com/sound.htm
2. فردا شب شب يلداست . سردترين و تاريكترين و دراز ترين شب سال . مردم ايران با چيدن ميوه هاي سرخ فام كه نشان از خورشيد دارند سياهي و تاريكي را با شب زنده داري از تاريخ و جغرافياي خود مي رانند .اما ايكاش اين اسطوره را با آگاهي بياميزند . خوردن و نوشيدن و خنديدن و ... همه حالاتيست كه ميتواند فارغ از آگاهي باشد . اگر چه آگاهانه بودن يا نبودنشان هيچ خوبي و بدي خاصي شايد نداشته باشد . اما يلدايي كه با شاهنامه يا گلستان يا مثنوي حتا اگر شده براي 5 دقيقه آميخته شود كجا و خوردن و نوشيدن كودكانه كجا ؟ يلداي ايراني بايد با ادبيات ايراني در هم آميزد تا به راستي مردم سياهي و تاريكي جهل و فقر و تيره بختي را برانند كه تا بهار سبز بتوان با چشماني تيز بين و آگاه و بيدار انتظار كشيد . در غير اين صورت فرداي يلدا فردايي متفاوت نيست و ادامه فردا صبح هاي كاري و ملال آور است .
3.يكي از بچه ها توي كامنتي نوشته احساس مي كند گويي گلويم در حال فشرده شدن است . راستي مگر گلوي شما اين طور نيست ؟
4. هر كس بد ما به خلق گويد
ما چهره زغم نمي خراشيم
ما خوبي او به خلق گوييم
تا هر دو دروغ گفته باشيم .
اين هم هديه براي آن دانشجويي كه تا توان داشت سعايت و بدگويي مرا ميبكرد و حالا هم وقتي مي گويد استاد به ياد جواب پس دادن هايي مي افتم كه دروغ هاي او بنيان مي نهاد .

برچسب‌ها: ,

سه‌شنبه، آذر ۱۷، ۱۳۸۸

هزاران نفر براي باران به نماز ايستادند ؛ غافل از اينكه نگاه خدا به كودكي بود كه چكمه اش سوراخ بود .

برچسب‌ها: