پستي و هرزگي و هرزه دري ... حسرتا بهر كسي عار نبود

در كتاب حاجي‌آقا نوشته صادق هدايت (1945)، حاجي به كوچك‌ترين فرزندش درباره
نحوه كسب موفقيت در ايران نصيحت مي‌كند:

توي دنيا دو طبقه مردم هستند؛ بچاپ و چاپيده؛ اگر نمي‌خواهي جزو چاپيده‌ها
باشي، سعي كن كه ديگران را بچاپي !!! سواد زيادي لازم نيست، آدم را ديوانه مي‌كنه
و از زندگي عقب مي‌اندازه! فقط سر درس حساب و سياق دقت بكن! چهار عمل اصلي را
كه ياد گرفتي، كافي است، تا بتواني حساب پول را نگه‌داري و كلاه سرت نره،
فهميدي؟ حساب مهمه! بايد كاسبي ياد بگيري، با مردم طرف بشي،
از من مي‌شنوي برو بند كفش تو سيني بگذار و بفروش، خيلي بهتره تا بري كتاب جامع
عباسي را ياد بگيري!

سعي كن پررو باشي، نگذار فراموش بشي، تا مي‌تواني عرض اندام بكن، حق خودت را
بگير!

از فحش و تحقير و رده نترس! حرف توي هوا پخش مي‌شه، هر وقت از اين در بيرونت
انداختند، از در ديگر با لبخند وارد بشو، فهميدي؟ پررو، وقيح و بي‌سواد؛

چون گاهي هم بايد تظاهر به حماقت كرد، تا كار بهتر درست بشه!… نان را به نرخ
روز بايد خورد!

سعي كن با مقامات عاليه مربوط بشي، با هركس و هر عقيده‌اي موافق باشي، تا بهتر
قاپشان را بدزدي!….

كتاب و درس و اينها دو پول نمي‌ارزه! خيال كن تو سر گردنه داري زندگي مي‌كني!
اگر غفلت كردي تو را مي‌چاپند. فقط چند تا اصطلاح خارجي، چند كلمه قلنبه ياد
بگير، همين بسه!!!!ا

خیلی جالبه که بعد از 65 سال هنوز هم در بر همان پاشنه میچرخد..!!!؟؟؟

قيمت سكه در دولتهاي موسوي، هاشمي، خاتمي و احمدي نژاد

سلام . اين مطلب رو از يه سايت كپي كردم اما چند نكته در مورد آن هست كه لازم به ذكره : اول اينكه در مورد سه دولت قبلي بازه زماني 8 ساله بوده و در مورد چهارم 5 سال . يعني امكان افزايش همچنان هست و شايد با شيب تند تري . از طرف ديگر قيمت نفت در اين مدت بسيار متفاوت بوده است كه از هر بشكه 5 دلار تا قريب به 150 يا شايد بيشتر متغيير بوده است كه به خوبي عيان است قيمت نفت عامل مهمي در كنترل قيمت ها در ايران محسوب مي شده و مي شود:

آخرين نيوز: بررسي قيمت سكه در ايران مي‏تواند معيار مناسبي براي تشخيص وضعيت مالي مردم باشد. همچنين، از آنجا كه طلا و سكه دارايي هاي امن به حساب مي آيد، افزايش تقاضا براي خريد سكه، كه عموما منجر به افزايش قيمت آن ميشود نيز ميتواند نشان دهنده عدم اطمينان و بي اعتمادي مردم به شرايط اقتصادي در هر دوره به تناسب ميزان افزايش قيمت‏‏ها به شمار رود.
نمودار رشد قيمت سكه طلا از 1360 تاكنون(قيمت ها به تومان)
به گزارش آينده؛ در شرايطي كه تصميمات ناگهاني، مي تواند سرمايه ها را دچار خطر كند، مردم ترجيح مي دهند سرمايه خود را به طلا تبديل و از امنيت آن اسايش خاطر داشته باشند. بديهي است در چنين شرايطي، افزايش تقاضا براي خريد اين كالا، منجر به افزايش قيمت آن خواهد شد.
اگرچه افزايش قيمت طلا، به عنوان يك كالا، با افزايش قيمت در همه گروه ها امري طبيعي به شمار مي رود، اما افزايش هاي ناگهاني قيمت طلا كه با تورم در همه گروه هاي كالا تناسب چنداني ندارد، مي تواند پيام هاي ديگري نيز داشته باشد.
در كشوري كه در بخش هاي مختلف اقتصادي آن ثبات لازم به چشم مي خورد، عموما تغييرات قيمت طلا، ناگهاني نيست. براي مثال، در آمريكا، با روي كار آمدن اوباما و طرح شعارهاي انتخاباتي وي در مورد راهكارهاي حل بحران اقتصادي، بازار طلا را در اين كشور به شدت دگرگون ساخت.
در كشورمان ايران، اگرچه ارايه تحليل با توجه به شرايط سياسي كمي دشوار مي نمايد، اما بررسي قيمت سكه(بر اساس آمارهاي بانك مركزي جمهوري اسلامي ايران)، خالي از لطف نيست.
1360 تا 1368: افزايش 6 هزار و 400 توماني
اگر دولت هاي موقت، شوراي انقلاب و بني صدر را فاكتور بگيريم، اولين دولت فراگير در كشور، دولت ميرحسين موسوي، مشهور به كابينه جنگ بود.
شرايط اقتصادي دشوار ناشي از جنگ تحميلي، دولتمردان را بر آن داشت تا با اعمال سياست هاي نظارتي اقتصادي تماما دولتي را در اين سال ها به اجرا در آورند.
همراهي مردم كشورمان نيز در آن سال هاي دشوار، نهايتا به كنترل وضعيت اقتصادي انجاميد، به طوري كه اگر همراهي و اعتماد مردم به دولت نبود، يقينا كشور در آن سال ها با مشكلات جدي روبرو مي شد.

زماني كه ميرحسين موسوي به عنوان نخست وزير روي كار امد، قيمت سكه 3500 تومان بود، تا سال 62، قيمت سكه تغييري نكرد و ثابت ماند.

در سال 63، با اندكي تغيير، به 3959 تومان رسيد و در سال 64، قيمت آن به 4418 تومان مي رسد. سال 65 نيز روند افزايش قيمت سكه همچنان با شيب ملايم ادامه ميابد و به قيمت 65 هزار تومان مي رسد.

در سال 1366، بيشترين افزايش قيمت در دولت ميرحسين موسوي رخ مي دهد، قيمت سكه ناگهان به 11 هزار و 200 تومان مي رسد. در سال 67، قيمت سكه پايين آمده و به بهاي هر سكه 9939 تومان مي رسد.

1368 تا 1376:افزايش 30 هزار توماني


جنگ تمام مي شود و نوبت دولت سازندگي مي رسد. برخي معتقدند كه در اين دولت، بيشترين سطح گراني و تورم را مردم تجربه كردند. اكبر هاشمي رفسنجاني، رئيس جمهور آن سالهاي ايران است.
چپ ها به شدت سياست هاي اقتصادي او را مورد تاخت و تاز قرار دادند، اما هاشمي تصميم گرفته به سوي اقتصاد آزاد گام بردارد.

در اين سال ها، قيمت سكه و طلا هم از اين تغيير سياست ها در امان نمي ماند. در آغاز سال 86، قيمت هر سكه طلا 10 هزار و 900 تومان است. در سال 69 اين قيمت به 12 هزار و 700 تومان مي رسد. در سال 70با كاهش، قيمت هر سكه طلا به 12 هزار و 400 تومان مي رسد.

در سال 71، بازهم افزايش جزئي در قيمت سكه طلا مشاهده مي شود و هر سكه به قيمت 12 هزار و 500 تومان مي رسد.

در سال 72، قيمت سكه طلا رشد چشمگيري دارد و به قيمت 16 هزار و 400 تومان مي رسد. در سال 73، ناگهان قيمت سكه تقريبا دوبرابر شده و به قيمت 30 هزار تومان مي رسد.

در سال 74، بازهم افزايش قيمت به چشم مي خورد، هر سكه طلا به قيمت 44 هزار تومان معامله مي شود. در سال 75، قيمت سكه كمي تعديل شده و با كاهش 3 هزار توماني، به قيمت 41 هزار تومان مي رسد.

1376 تا 1384: افزايش 65 هزار و 700 توماني

دولت اصلاحات روي كار مي آيد. عده اي تمايل مردم به دولت اصلاحات را ناشي از سياست هاي دولت هاشمي مي دانند، كه به راست سنتي وابسته بود.

در سال 76 كه خاتمي دولت را تحويل گرفت، قيمت هر سكه طلا، 38 هزار تومان بود. در سال 77، قيمت بسكه به 45 هزارتومان مي رسد و در سال 78، به 58 هزار تومان ارتقا ميابد.

در سال 79، سكه وارد قيمت 60 هزار تومان مي شود در سال 80 نيز، قيمت تغيير چنداني نكرده. اما در سال 81، هر سكه به قيمت 69 تومان معامله ميشود.

در سال 82، قيمت سكه به 86 هزار تومان مي سرد و سال 83 نيز با رشد تغريبا 20 هزار توماني، به قيمت هر سكه 100 هزار تومان معامله مي شود.

1384 تاكنون: افزايش 249 هزار توماني

وقتي احمدي نژاد دولت را از خاتمي تحويل گرفت، هر سكه حدودا 100 هزار تومان بود و در حال حاضر، هر سكه طرح قديم، به قيمت 373 هزارتومان در بازار تهران معامله ميشود.

در سال 84، ميانگين قيمت سكه 122 هزار تومان بود، در سال 85، اين قيمت با حدودا 45 هزار تومان افزايش به 167 هزار و 900 تومان مي رسد.

ميانگين قيمت سكه در سال 86، بازهم قيمت سكه رشد دارد و با افزايش 64 هزار توماني، به 232 تومان مي رسد. در سال 87، بازهم قيمت سكه رشد دارد و با 6 هزار تومان افزايش، به 238 هزار تومان مي رسد. در سال 88، بازهم قيمت سكه رشد دارد و با 13 هزار تومان افزايش، به رقم 251 هزار تومان مي رسد.

اما در سال 89، تاكنون، قيمت سكه مدام در حال نوسان بوده، ميانگين قيمت سكه از ابتداي سال جاري تا كنون، 326 هزار تومان برآورد مي شود كه نسبت به سال گذشته، حداقل 75 هزار تومان افزايش داشته است. اين افزايش با وجود سياست هاي نظارتي دولت و بانك مركزي در عرضه پرشمار سكه و تزريق آن به بازار رخ داده است.

بازي

سلام
يكي از چيزهايي كه برايم جالب است شركت در بازي هاي وبلاگي يا اس ام اسي است كه طي آن راهي به گذشته هاي ميتوان زد. يكي از اين بازي هايي كه چند روز گذشته برايم رسيده بود از طرف افتخار ارسال شده بود و در آن پرسيده شده بوداگه بارزترين صفت هر كس قرار بود نام او باشد اسم منو چي ميذاشتين ؟ بعضي از اين جوابها اينا است :
مريم ب : زيرك دانا
زهرا ا شمع شب افروز
محمد ع لامردي : رفيقي خوب و به ياد ماندني
عبدالله ا : سلام بدون تعارف بگم نابغه گمنام)
(!!!!!!!! البته اين علامت ها كار خودمه)
طيبه ن : آرامش
رضا ص:كاردان ثالت
صاريه ف : سلام همون فرهاد . شما هم يه جور كوهكن بودين توي اين عصر.
سوسن و : تو بسيار فروتني.
طبيعي است كه افرادي كه براشون اس ام اس مي فرستم دوستان نزديك من هستند اما وبلاگ بينان الزامي در ارتباط خيلي نزديك و دوستانه ندارند . شما چه صفتي را در من بارز تر ميبينيد كه ميشه اسم باشه ؟

آخه من يه دخترم!

مادرم يك چشم نداشت. در كودكي براثر حادثه يك چشمش را ازدست داده بود. من كلاس سوم دبستان بودم و برادرم كلاس اول. براي من آنقدر قيافه مامان عادي شده بود كه در نقاشي‌هايم هم متوجه نقص عضو او نمي‌شدم و هميشه او را با دو چشم نقاشي مي‌كردم. فقط در اتوبوس يا خيابان وقتي بچه‌ها و مادر و پدرشان با تعجب به مامان نگاه مي‌كردند و پدر و مادرها كه سعي مي‌كردند سوال بچه خود را به نحويكه مامان متوجه يا ناراحت نشود، جواب بدهند، متوجه اين موضوع مي ‌شدم و گهگاه يادم مي‌افتاد كه مامان يك چشم ندارد. يك روز برادرم از مدرسه آمد و با ديدن مامان يك‌دفعه گريه كرد. مامان او را نوازش كرد و علت گريه‌اش را پرسيد. برادرم دفتر نقاشي را نشانش داد. مامان با ديدن دفتر بغضي كرد و سعي كرد

جلوي گريه‌اش را بگيرد. مامان دفتر را گذاشت زمين و برادرم را درآغوش گرفت و بوسيد. به او گفت: فردا مي‌رود مدرسه و با معلم نقاشي صحبت مي‌كند. برادرم اشك‌هايش را پاك كرد و دويد سمت كوچه تا با دوستانش بازي كند. مامان رفت داخل آشپزخانه. خم شدم و دفتر را برداشتم. نقاشي داداش را نگاه كردم و فرق بين دختر و پسر بودن را آن زمان فهميدم.



موضوع نقاشي كشيدن چهره اعضاي خانواده بود. برادرم مامان را درحالي‌كه دست من و برادرم را دردست داشت، كشيده بود. او يك چشم مامان را نكشيده بود و آن را به صورت يك گودال سياه نقاشي كرده بود. معلم نقاشي دور چشم مامان با خودكار قرمز يك دايره بزرگ كشيده بود و زير آن نمره 10 داده بود و نوشته بود كه پسرم دقت كن هر آدمي دو چشم دارد. با ديدن نقاشي اشك‌هايم سرازير شد. از برادرم بدم آمد. رفتم آشپزخانه و مامان را كه داشت پياز سرخ مي كرد، از پشت بغل كردم. او مرا نوازش كرد. گفتم: مامان پس چرا من هميشه در نقاشي‌هايم شما را كامل نقاشي مي‌كنم. گفتم: از داداش بدم مي‌آيد و گريه كردم.



مامان روي زمين زانو زد و به من نگاه كرد اشك‌هايم را پاك كرد و گفت عزيزم گريه نكن تو نبايستي از برادرت ناراحت بشوي او يك پسر است. پسرها واقع بين‌تر از دخترها هستند؛ آنها همه چيز را آنطور كه هست مي‌بينند ولي دخترها آنطوركه دوست دارند باشد، مي‌بينند. بعد مرا بوسيد و گفت: بهتر است تو هم ياد بگيري كه ديگر نقاشي‌هايت را درست بكشي.



فرداي آن روز مامان و من رفتيم به مدرسه برادرم. زنگ تفريح بود. مامان رفت اتاق مدير. خانم مدير پس از احوال‌پرسي با مامان علت آمدنش را جويا شد. مامان گفت: آمدم تا معلم نقاشي كلاس اول الف را ببينم. خانم مدير پرسيد: مشكلي پيش آمده؟ مامان گفت: نه همينطوري. همه معلم‌هاي پسرم را مي‌شناسم جز معلم نقاشي؛آمدم كه ايشان را هم ملاقات كنم.



خانم مدير مامان را بردند داخل اتاقي كه معلم‌ها نشسته بودند. خانم مدير اشاره كرد به خانم جوان و زيبايي و گفت: ايشان معلم نقاشي پسرتان هستند. به معلم نقاشي هم گفت: ايشان مادر دانش آموز ج-ا كلاس اول الف هستند.



مامان دستش را به سوي خانم نقاشي دراز كرد. معلم نقاشي كه هنگام واردشدن ما درحال نوشيدن چاي بود، بلند شد و سرفه‌اي كرد و با مامان دست داد. لحظاتي مامان و خانم نقاشي به يكديگر نگاه كردند. مامان گفت: از ملاقات شما بسيار خوشوقتم. معلم نقاشي گفت: من هم همينطور خانم. مامان با بقيه معلم‌هايي كه مي‌شناخت هم احوال‌پرسي كرد و از اينكه مزاحم وقت استراحت آنها شده بود، عذرخواهي و از همه خداحافظي كرد و خارج شديم. معلم نقاشي دنبال مامان از اتاق خارج شد و درحاليكه صدايش مي لرزيد گفت: خانم من نميدانستم ...



مامان حرفش را قطع كرد و گفت: خواهش ميكنم خانم بفرماييد چايتان سرد مي شود. معلم نقاشي يك قدم نزديكتر آمد و خواست چيزي بگويد كه مامان گفت: فكر مي‌كنم نمره 10 براي واقع‌بيني يك كودك خيلي كم است. اينطور نيست؟ معلم نقاشي گفت: بله حق با شماست. خانم نقاشي بازهم دستش را دراز كرد و اين بار با دودست دست‌هاي مامان را فشار داد. مامان از خانم مدير هم خداحافظي كرد. آن روز عصر برادرم خندان درحالي‌كه داخل راهروي خانه لي‌‌لي مي‌كرد، آمد و تا مامان را ديد دفتر نقاشي را بازكرد و نمره‌اش را نشان داد. معلم نقاشي روي نمره قبلي خط كشيده بود و نمره 20 جايش نوشته بود. داداش خيلي خوشحال بود و گفت: خانم گفت دفترت را بده فكر كنم ديروز اشتباه كردم بعد هم 20 داد. مامان هم لبخندي زد و او را بوسيد و گفت: بله نقاشي پسر من عاليه! و طوري كه داداش متوجه نشود به من چشمك زد و گفت: مگه نه؟



من هم گفتم: آره خيلي خوب كشيده، اما صدايم لرزيد و نتوانستم جلوي گريه‌ام را بگيرم.

داداش گفت: چرا گريه مي‌كني؟ گفتم آخه من يه دخترم !!!!!
اين متن ايميلي بوداز گروه اينترنتي charismaco

پس از باران را بيانديش

با سلام . ديروز فرصتي دست داد و توفيقي كه دوباره بچه هاي دوره دوم ليسانس دانشگاه جامع علمي كاربردي را ببينم . مسرتي بود و فرح !
1.گر قادر نیستی خود را بالا ببری همانند سیب باش تا با افتادنت اندیشه‌ای را بالا ببری.
2.خدایا! مگذار که آزادی ام اسیر پسند عوام گردد….که دینم در پس وجهه ی دینیم دفن شود…که عوام زدگی مرا مقلد تقلید کنندگانم سازد.که آنچه را حق می دانم بخاطر اینکه بد می دانند کتمان کنم.
3.خدایا ! رحمتی کن تا ایمان ، نان و نام برایم نیاورد ، قوتم بخش تا نانم را و حتی نامم را در خطر ایمانم افکنم تا از آنها باشم که پول دنیا را میگیرند و برای دین کار میکنند ، نه از آنان که پول دین را میگیرند و برای دنیا کار می کنند.
4.استوار ماندن و زیر هر باری نرفتن ، دین من است.
ارزش عمیق هر کسی به اندازه حرفهایی است که برای نگفتن دارد.

سكس و فلسفه!

بر طبق آمارهای ثبت شده در جستجوهای گوگل

ده كشور زیر بیشترین جستجوكنندگان واژه معنویت بوده‌اند
1.Philippines
2.Australia
3.South Africa
4.India
5.New Zealand
6.Canada
7.United States
8.Ireland
9.United Kingdom
10.Netherlands
و ده شهر زیر بیشترین جستجوكنندگان واژه معنویت بوده‌اند
1.Brisbane, Australia
2.Minneapolis, MN, USA
3.Mumbai, India
4.Sydney, Australia
5.Delhi, India
6.Melbourne, Australia
7.Denver, CO, USA
8.Vancouver, Canada
9.Philadelphia, PA, USA
10.Boston, MA, USA
آمار جستجو كنندگان واژه سکس اما قابل تأمل است
1.Iran
2.Kuwait
3.United Arab Emirates
4.Canada
5.United Kingdom
6.United States
7.Germany
Cities
1.Qom, Iran
2.Mashhad, Iran
3.Esfahan, Iran
4.Tabriz, Iran
5.Ahwaz, Iran
6.Yazd, Iran
7.Shiraz, Iran
8.Tehran, Iran
9.Fremont, CA, USA
10.Toronto, Canada

دعا

خدایا! مگذار که آزادی ام اسیر پسند عوام گردد….که دینم در پس وجهه ی دینیم دفن شود…که عوام زدگی مرا مقلد تقلید کنندگانم سازد.که آنچه را حق می دانم بخاطر اینکه بد می دانند کتمان کنم.

خدایا ! رحمتی کن تا ایمان ، نان و نام برایم نیاورد ، قوتم بخش تا نانم را و حتی نامم را در خطر ایمانم افکنم تا از آنها باشم که پول دنیا را میگیرند و برای دین کار میکنند ، نه از آنان که پول دین را میگیرند و برای دنیا کار می کنند.

مقايسه ايران با آمريكا

سلام
به تازگي يكي از مسوولين كشور طي يك مصاحبه تلويزيوني به بيان مطالبي پرداخته كه دقت در آن شگفتي زاست . من اين مطالب را كه در مورد آن مصاحبه است از اينجا آورده ام كه ديدنش خالي از لطف نيست اما واقعيت هايي در مورد ابرقدرتي ايران و همترازي آن با آمريكا :


تولید ناخالص داخلی در سال ۲۰۰۹:

ایران: ۸۵۰ میلیارد دلار

آمریکا: ۱۴۲۵۰ میلیارد دلار

صادرات و واردات ما و دولت امریکا تا چه حد قابل قیاس است؟ برای روشن تر شدن این موضوع این چند خبر را پیگیری نمایید.

-دفتر آمار آمریکا در گزارش جدید خود از افزایش سه میلیون و 500 هزار دلاری صادرات آمریکا به ایران در ماه جولای سال جاری میلادی خبر داد.به گزارش ایسنا، دفتر آمار آمریکا در تازه‌ترین به‌روز‌رسانی وب‌سایت خود اعلام کرد که طی ما جولای سال جاری میلادی تجارت دوجانبه ایران و آمریکا معادل 17 میلیون و 500 هزار دلار بوده است که از این میزان 13 میلیون دلار صادرات آمریکا به ایران و چهار میلیون و 500 هزار دلار صادرات ایران به آمریکا بوده است و این تجارت مازاد تجاری هشت میلیون و 500 هزار دلاری به نفع آمریکا را برجای می‌گذارد.
این در حالی است که در ماه پیش از آن یعنی در ماه ژوئن 2010 صادرات آمریکا به ایران معادل 9 میلیون و 500 هزار دلار و واردات از ایران معادل پنج میلیون و 400 هزار دلار بود.این گزارش نشان می‌دهد که طی هفت ماهه اول 2010 مجموع تجارت ایران و آمریکا به 155 میلیون و 300 هزار دلار رسیده است که از این میزان 115 میلیون و 800 هزار دلار صادرات آمریکا و 39 میلیون و 500 هزار دلار صادرات ایران بوده است…(+)

- در گزارش آمار سازمان تجارت جهاني نشان مي‌دهد که در سال 2007 ميلادي، آلمان با صدور 1327 ميليارد دلار کالا، همچنان در راس صادر کنندگان جهان بوده است. در عوض، چين براي نخستين بار به دومين قدرت صادراتي جهان بدل شده و آمريکا را تا رديف سوم عقب رانده است! ژاپن، فرانسه، هلند، ايتاليا، انگلستان، بلژيک و کانادا در رده‌هاي چهارم تا دهم صادر کنندگان کالا قرار دارند.
اما از لحاظ واردات کالا، آمريکا با 2017 ميليارد دلار در صدر جدول قرار دارد. در سال گذشته ميلادي واردات آمريکا 854 ميليارد دلار بيش از صادرات بوده است. به بيان ديگر کسري موازنه بازرگاني آمريکا همچنان در سطحي نجومي است، هر چند نسبت به کسري سال 2006 کمي تنزل يافته است.
اين آمار نشان مي دهد آمريکا با استفاده از کاهش ارزش دلار، توانسته است راه را بر افزايش بيشتر کسري بازرگاني خارجي خود ببندد.
- بر پايه گزارش روز پنجشنبه سازمان تجارت جهاني، ايران در سال 2007 ميلادي با صدور 83 ميليارد دلار کالاي نفتي و غير نفتي، 8/0 در صد صادرات جهان را تامين کرده است که همين جايگاه ناچيز هم به برکت افزايش نجومي بهاي نفت به دست آمده است.در همان جدول، وزنه‌ي عربستان سعودي در بازرگاني بين المللي 3/2 برابر و وزنه‌ي امارات متحده عربي 8/1 برابر ايران است.اين گزارش نشان مي‌دهد که صادرات نفتي و غير نفتي ايران کمتر از نصف صادرات مالزي است. ترکيه نيز، بدون قطره‌اي نفت (!)، 24 ميليارد دلار بيش از کل صادرات نفتي و غير نفتي ايران، به دنيا کالا مي فروشد.(+)

نرخ بیکاری ایران و امریکا چقدر است؟

- بلومبرگ طی گزارشی در این زمینه اعلام كرد نرخ بیكاری آمریكا از ۹.۶ درصد در ماه اوت به ۹.۷ درصد در ماه سپتامبر افزایش پیدا كرده است و این موضوع باعث شده است برخی كارشناسان را به این اعتقاد برساند روند احیای اقتصادی نمی تواند این مشكل را حل كند.(+)

- مركز آمار ايران مي گويد كه نرخ بيكارى كشور از ۱۰.۴ در صد در سال ۱۳۸۷ رسيده است به ۱۱.۹درصد در سال ۱۳۸۸ و در بهار سال جارى هم رسيده است به ۱۴.۶ درصد.نكته مهمى كه حتما بايد بر آن تاكيد كرد اين است كه مركز آمار در ارزيابى هاى خودش هر كس را كه در هفته قبل از آمار گيرى تنها يك ساعت كار كرده باشد، شاغل به حساب مي آورد. همين طور در محاسبات مركز آمار، كسانى مثل سربازان، دانشجويان و دانش آموزان، و زنان خانه دار شاغل ارزيابى مي شوند. ولى حتى همين آمار رسمى و به خصوص تحول آن طى سه سال گذشته، يعنى افزايش آن از بالاى ده در صد به مرز پانزده درصد، از اوج گيرى شديد تنش ها در بازار كار ايران خبر مي دهد.(+)